ناویدن چیز آونگان. جنبیدن چیزی که آویخته باشد در هوا. از سویی به سویی شدن و بازآمدن چیزی آویخته. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، حرکتی که مست طافح کند که گاهی بسویی و گاهی بسوی دیگر میل کند. از سویی به سویی تمایل کردن مست یا بیمار در رفتن. هر لحظه به جانبی مایل شدن، چنانکه مستان گاه رفتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
ناویدن چیز آونگان. جنبیدن چیزی که آویخته باشد در هوا. از سویی به سویی شدن و بازآمدن چیزی آویخته. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، حرکتی که مست طافح کند که گاهی بسویی و گاهی بسوی دیگر میل کند. از سویی به سویی تمایل کردن مست یا بیمار در رفتن. هر لحظه به جانبی مایل شدن، چنانکه مستان گاه رفتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)